جدول جو
جدول جو

معنی شبه گون - جستجوی لغت در جدول جو

شبه گون
(شَ بَ / بِ)
به رنگ شبه، سیاه و تیره. تار. تاریک:
خدنگهای شهاب اندر آن شب شبه گون
روان چون نور خرددر روان آهرمن.
(لغتنامۀ اوبهی).
چون شب شبه گون ردای سیمگون از کتف بنهاد... پادشاه با یکی از خواص خویش منکروار از کوشک بیرون آمد. (سندبادنامه ص 260).
شبه گون قطره ای که از قلمش
بچکد، دانه ای است در خوشاب.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
شبه گون
تاریک، سیاه و تار
تصویری از شبه گون
تصویر شبه گون
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از به گوی
تصویر به گوی
(پسرانه)
خوش سخن، دارای گفتار نیک، نام شخصیتی در منظومه ویس و رامین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شبگون
تصویر شبگون
(دخترانه)
به رنگ شب، شبرنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گربه گون
تصویر گربه گون
گربه مانند، کنایه از حیله گر، فریب کار، کنایه از چاپلوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبگون
تصویر شبگون
شبرنگ، سیاه، تیره
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
شبرنگ، چه گون به معنی رنگ آمده است. (برهان). شبرنگ. (آنندراج). سیاه و تار. (ناظم الاطباء) :
هوا زین جهان بود شبگون شده
زمین سربسر پاک پرخون شده.
دقیقی.
پری چهره گفت سپهبد شنود
ز سر شعر شبگون همی برگشود.
فردوسی.
هوا تیره گشت از فروغ درفش
طبرخون و شبگون و زرد و بنفش.
فردوسی.
هوا زین جهان بود شبگون شده
زمین سربسر پاک پرخون شده.
فردوسی.
روزم ز تفکر همه شبگون گردد
دل خون شود و ز دیده بیرون گردد.
فرخی.
- اسب شبگون، اسب شبرنگ و سیاه.
- شب شبگون، شب بسیار تاریک. (ناظم الاطباء).
، شب چراغ، به جهت آنکه گوهر شب چراغ را درّ شبگون نیز گویند. (برهان).
- درّ شبگون، گوهر شب چراغ. (ناظم الاطباء) (آنندراج) :
خزانۀ مدیح تو را در گشادم
به صحرانهادم بسی درّ شبگون.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(اَ لا)
خوش سخن. نیکوگفتار:
خردمند به گو ندارد روا
خرد دور کردن ز بهر هوا.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(بِ لَ /لِ)
چون آبله، و در بیت ذیل:
دوش که این گردگرد گنبد مینا
آبله گون شد چو چهر من ز ثریا.
قاآنی.
ظاهراً غلط آمده است، چه گون در آخر کلمه چنانکه گونه به معنی رنگ و لون و فام و نیز مانند و شبه و سان و روش می آید و بس و بمعنی دارا و دارنده در جایی دیده نشده است
لغت نامه دهخدا
(گَ لَ)
دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 35 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات، توتون، چغندر و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
ماجشون معرب آن است، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، ماجوشون مأخوذ از ماه گون فارسی است، (ناظم الاطباء)، و رجوع به ماجشون و ماجوشون شود
لغت نامه دهخدا
(گُ بَ / بِ)
بمعنی گربه سان که کنایه از فریب دهنده و دغل باز و محیل باشد. (برهان) (غیاث). ظاهراً بقیاس گربه سان ساخته شده است:
از این گربه گون خاک تا چندچند
به شیری توان کردنش گرگ بند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از شبگون
تصویر شبگون
شبرنگ تیره سیاه، گوهر شبچراغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به گو
تصویر به گو
خوش سخن، نیکو گفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب گون
تصویر آب گون
برنگ آب، آبی، کبود
فرهنگ لغت هوشیار
فریبنده دغاباز محیل: ازین گربه گون خاک تا چند چند بشیری توان کردنش گرگ بند ک (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبله گون
تصویر آبله گون
آبله دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گربه گون
تصویر گربه گون
فریبنده، ذغاباز، محیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبگون
تصویر شبگون
تیره، گوهر شب چراغ
فرهنگ فارسی معین
بچه ها
فرهنگ گویش مازندرانی